نویسنده: علی جعفری
تبیین و ترویج معارف و فرهنگ تشیع به کودکان و نوجوانان جهان (1)
1. «دانشنامه‌نویسی» یکی از فاخرترین و بنیادی‌ترین آیین‌های علمی فرهنگی است. دانشنامه‌ها، قرار است که شفاف‌ترین و عظیم‌ترین آینه‌ی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها باشند. دانشنامه‌نویسی درباره‌ی یک فرهنگ و تمدن، وقتی از پایگاه متعهدان به آن فرهنگ صورت بپذیرد، بسیار معتبرتر و محترم‌تر است. «دانشنامه»، زبان نظری جامع و رسایی برای بیان میراث فرهنگی تمدنی برآمده از تکاپوی ملت‌ها، گروه‌ها، افراد و جمعیت‌های خاص انسانی است که برای دسترسی یکجای همگان به این میراث فرهنگی در قالب‌های رسانه‌ای مخصوصاً کتاب، تسهیلات ایجاد کند.
2. سابقه‌ی «بیان دانشنامه‌ای» به اوایل قرن هجدهم میلادی بازمی‌گردد. از آن زمان تاکنون، دانشنامه‌نویسی دائماً در حال تطور و تعالی بوده و گونه‌های مختلفی به خود دیده است. با این حال و در وضعیت متأخر، آنچه که به عنوان چارچوبهای مرسوم دانشنامه‌نویسی شناخته می‌شود، عقبه‌ای حدوداً هفتادساله دارد. تقریباً از هفتاد سال پیش، دوران جدید دانشنامه‌نویسی به یکسری از چارچوبهای مشترک نسبتاً اجماعی آغاز شده است. درون این روند عمومی هفتادساله، البته جریان‌های متفاوت و سبک‌های متمایزی نیز شکل گرفته که به تنوع فوق العاده‌ای در دانشنامه دامن زده‌اند. بخش عمده‌ای از تنوع موجود در سنتهای دانش‌نامه‌نویسی محصول دو نوع جهت‌گیری «تخصصی» و «اختصاصی» در دانشنامه‌نویسی معاصر است. «جهت‌گیری تخصصی» به تولید دانشنامه‌هایی انجامید که به جای سویه‌های عام، صرفاً بر حوزه‌ی خاصی از فرهنگ و دانش تمرکز داشت؛ «جهت‌گیری اختصاصی» نیز دانشنامه‌نویسی برای مخاطبان خاص را به وجود آورد. یکی از نمونه‌های برجسته و جذاب در اختصاصی‌نویسی، دانشنامه‌هایی است که برای مخاطب کودک و نوجوان نوشته می‌شود. طرح پیش رو متضمن پیشنهادی راهبردی برای تألیف «دانشنامه‌ی تشیع کودکان و نوجوانان» و نیز دانشنامه‌ی انقلاب اسلامی کودکان و نوجوانان» است. این اقدام فارغ از مزیت‌های ذاتی خود، به دلیل مواجه‌ی اصولی با تکاپوهای متأخر «اسلام آمریکایی» در قالب «اسلام وهابی» و «سویه‌های انحرافی اسلام‌اخوانی» و «اسلام سلفی» که با تهاجم مستقیم یا اصطکاک غیرمستقیم، اسلام ناب محمدی و انقلاب اسلامی ایران را هدف گرفته، از ضرورت مضاعفی برخوردار شده است. 3. سنت جهانی «دانشنامه‌نویسی کودک و نوجوان» عقبه‌ای حداقل نیم قرنی دارد. در این مدت صدها دانش‌نامه برای مخاطبانی در سنین کودکی و نوجوانی نوشته شده یا به تصویر درآمده است. شروع سنخ ایرانی دانشنامه‌نویسی کودک و نوجوان با بیش از سه دهه سابقه به اواخر دهه‌ی پنجاه شمسی برمی‌گردد، هر چند که انتشار اولین مجلدات آن بسیار دیرتز و در دهه‌ی هفتاد شمسی اتفاق افتاد. تشکل غیردولتی «شورای کتاب کودک» پس از قریب به دو دهه تلاش، نخستین مجلدات از اولین دانشنامه ایرانی کودکان و نوجوانان را تحت عنوان «فرهنگ نامه‌ی کودک و نوجوان»، اوایل دهه‌ی هفتاد وارد بازار نشر کشور کرد که تاکنون به 12 مجلد رسیده است؛ هر چند که این شروع زودهنگام و تحسین برانگیز، که در فاصله‌ای نه چندان دور از آغاز سنت جهانی دانش‌نامه‌نویسی کودکان و نوجوانان صورت می‌پذیرفت، به دلیل آلودگی به رویکردهای واگرا از گفتمان دینی و گرایش آشکار به مبانی سکولاریسی، دایره‌ی حضور و نفوذش را در مدارس و خانواده‌های ایرانی محدود کرد. این چنین عزم به موقع و شایسته‌ای اگر در هم‌گرایی با بنیادهای اسلامی و شیعی فرهنگ ایرانی صورت می‌پذیرفت، تأثیرات چشمگیر خود را هم در اتمام به موقع این پروژه‌ی همچنان ناقص نشان می‌داد و هم پیامدهای پربسامدی در توسعه‌ی فرهنگ دانشنامه‌نویسی اصیل برای کودکان و نوجوانان بر جای می‌گذاشت.
انتظار می‌رفت که با این شروع زودهنگام و طی 30 سال گذشته بازار ایرانی دانشنامه‌نویسی برای کودکان و نوجوانان بسیار بزرگ و گرم شود؛ اما واقعیت وضعیت دیگری را نشان می‌دهد؛ به غیر از پروژه‌ی «فرهنگ نامه‌ی کودک و نوجوان» که به کندی 12 مجلد از آن منتشر شده، در دیگر نمونه‌ها به طراحی و اجرای چند تجربه‌ی کوچک دانشنامه‌ای مثل «کلید دانش»، «دایرةالمعارف کودکان و نوجوانان» (انتشارات پیام آزادی) یا برخی ترجمه‌های قدیمی از انواع خارجی مثل مجموعه‌ی «به من بگو چرا؟» اکتفا شده است.
4. این واقعیت بسیار واضحی است که سرآغاز جدی سنت ایرانی دانشنامه‌نویسی به سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی برمی‌گردد و اغلب پروژه‌های معتبر و بزرگ دانشنامه‌ای ایران به همت شخصیت‌های انقلابی بنیان‌گذاری شده است. با این حال، بسیار عجیب است که امواج این حرکت پساانقلابی به قدر کفایت به کرانه‌های کودک و نوجوانی آن نرسیده است. اکنون و پس از گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب، راحت‌تر می‌توان ابراز داشت که انگیزه‌های فرهنگی انباشته برای انتقال فرهنگ ایرانی اسلامی انقلابی به نسل‌های آینده و صدور پیام انقلاب اسلامی به جهان، هنوز مابازایی در دانشنامه‌نویسی کودک و نوجوان پیدا نکرده است. حتی وجود جریان‌های سکولار دانشنامه‌نویسی ایرانی نیز نتوانسته است انگیزه‌ای برای دغدغه‌مندان انقلاب اسلامی صاحب منصبان فرهنگی جمهوری اسلامی دست و پا کند یا در حساسیت شامه‌ی اهالی ریز و درشت جبهه‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی توفیقی حاصل نماید.
5. طرح پیش رو متضمن پیشنهادی راهبردی برای تألیف «دانشنامه‌ی تشیع کودکان و نوجوانان» و نیز دانشنامه‌ی انقلاب اسلامی کودکان و نوجوانان» است. این اقدام فارغ از مزیت‌های ذاتی خود، به دلیل مواجه‌ی اصولی با تکاپوهای متأخر «اسلام آمریکایی» در قالب «اسلام وهابی» و «سویه‌های انحرافی اسلام‌اخوانی» و «اسلام سلفی» که با تهاجم مستقیم یا اصطکاک غیرمستقیم، اسلام ناب محمدی و انقلاب اسلامی ایران را هدف گرفته، از ضرورت مضاعفی برخوردار شده است. از طرف دیگر، تحرکات سنتی دنیای غرب در اعمال پروژه‌ی شیعه هراسی و ایران هراسی، خصوصاً با سویه‌های جدید آن در مخاطب قرار دادن کودکان و نوجوانان جهان، اقتضا دارد که اهمیت راهبردی دانشنامه‌نویسی کودک و نوجوان بیش از گذشته درک شود. این نگرانی وجود دارد که «قرائت‌های صهیونیستی و آمریکایی از اسلام و تشیع» و حتی «قرائت‌های سکولار و صهیونیستی از انقلاب اسلامی»، به پشتوانه‌ی امکانات مالی و دانشگاهی خود، در آینده‌ی نزدیک وارد حوزه‌هایی از این دست شود. آنگاه مایه‌ی شرمساری نخواهد بود که نه تنها اسلام، بلکه تشیع و حتی انقلاب اسلامی با قرائت انحرافی ایشان به جهان صادر شود؟! این در حالی است که هم ظرفیت انسانی و هم پشتوانه‌ی مالی تألیف چند دانشنامه‌ی کودک و نوجوان با موضوع اسلام، تشیع و انقلاب اسلامی و ترجمه‌ی آن به زبان‌های پرجمعیت جهان در مدت نه چندان طولانی (مثلاً پنج ساله) به اتکای نیروهای داخلی کشور وجود دارد. به راستی، چه کسی می‌تواند از مزیت‌های چشمگیر و موج‌آفرین حضور این دانشنامه‌ها در اغلب کتابخانه‌های مهم جهان صرف نظر کند؟ فریضه‌ای که اقامه‌ی آن اگر دیر نشده باشد، قطعاً زود نخواهد بود.

پی‌نوشت‌ها:

1. این ایده را در محل بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان از داستان‌نویس شهیر و متعهد کشور؛ استاد نامدار محمود حکیمی، شنیدم.

منبع مقاله :
جعفری، علی؛ (1396)، فرهنگ ایده‌پردازی و ایده‌پردازی فرهنگی، اصفهان: نشر آرما، چاپ دوم.